محل تبلیغات شما
شیدایی خجسته که از من ربوده شد با مکرهای شعبده‌باز سپیده‌ای که دروغین بود پیغمبری شدم که خدایش او را از خویش رانده بود مسدود مانده راه زبان نبوتش من آن جهنمم که شما رنج‌هاش را در خواب‌هایتان تکرار می‌کنید خورشید هیمه‌ایست مدور که در من است یک سوزش مکرر پنهانی همواره با من است و چشم‌های من خاکستری‌ست که از عمق‌های آن ققنوس‌های رنج جهان می‌زایند تنهایم تنهایم از آن زمان که شیدایی خجسته‌ام از من ربوده شد اینک منم؛ مردی که در صحاری عالم گم شد مردی که بر بنادر

مغروق آب‌های هزاران خلیج دور

مردی ,ربوده ,تنهایم ,شیدایی ,رنج ,جهان ,من است ,که در ,من ربوده ,ربوده شد ,مردی که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها